نه تنها مذهبیون، و همچنین مدّعیان فکر روشن، بلکه بالاخص آنان که مدّعی معنویت اند در راه دگمیت و تعصّب گام برمی دارند. قلیلی حتّی از میان سالکین به جستجوی آزادی اند و حاضرند بهای گزاف آن را بپردازند. اکثراً طالب آرامش، سلامتی، ثروت، قدرت و بالاخص شهرت اند و از همینجاست که زهد و معنوی نمایی ظهور می کند.
زهد که در ادبیات عرفانی و نزد عارفان حقّ دشنامی ست از فحش ناموس پرسوزتر، تنها مختصّ زاهدان مذهبی نیست، بلکه بیشتر به سالکین زاهد و معنوی نما اشاره می کند. عارفان و سالکان حقیقی بی نشان اند. مؤمنان حقیقی، بی نشان اند. هرگاه از روی ظاهر، گفتار و نشانهای کسی بتوان حدس زد که فلان کس مؤمن و سالک و عارف فلان راه و مذهب است، یعنی دقیقاً آن فرد در باطن آن نیست و تنها بدان تظاهر می کند.
در گذشته عدّه ای که به این نکته ی ژرف آگاه شدند طریقت ملامتی را برآورند، بدین معنا که سالکین طریق معنوی به عمد کارهایی می کردند که در نگاه دیگران فاسد و تباه و هر چه به غیر از معنوی به نظر آیند. به عبارتی ضدّ معنوی نمایی. این نیز از آن ور بام افتادن است و کاری بس خطاست.
در راه عشق باید در هر لحظه آن چنانی باشیم که هستیم. بی هیچ تعمّد، افراط و تفریط، معنوی یا ضدّمعنوی نمایی. سالک راه عشق در نگاه دیگران کاملاً عادی به نظر می رسد و هیچ کس نمی تواند بگوید او به چه دسته، باور و راهی تعلّق دارد. دام ظاهرگرایی و زهد دامی ست که مؤمنین و سالکین هر راه باید آن را هر روز پاره پاره کنند و بسوزانند و خاکسترش را به باد دهند و این کار را چون تمرینی روزانه باید به جا آورند، چون این گیاهی ست بس خبیث و خزنده و هیولایی ست بی محابا مغز و روح و روان سالکین و مؤمنان را خوارنده.
حلمی | کتاب لامکان
برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 201