هست از تدبیر و هم دلواپسی

متن مرتبط با «روح،» در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی نوشته شده است

قاعده‌مندان روح، گوشه‌نشینان دل

  • قاعده‌مندان روح، گوشه‌نشینان دلبی‌همه در خانگان، ما همه از جان دل ما همه بی‌منزلت، ما همه از شأن دورفارغ از اسباب خاک، صاحبِ احسانِ دل نیست نیکی و بد، نیست وهمِ عددهست در نزد ما حقِّ نریمانِ دل قافله‌ی دیر و زود دود شد و قصّه بودهرچه ز خسران و سود هیچ به میزان دل آتشِ جان کارگر بر همه خلق و بشرروحِ جهان محتضر از دمِ سوزانِ دل عشق یکی از ازل، تا به ابد در طنینراه یکی و همین، سوی درخشان دل از شب افسردگان پای کشان و بخوان:هین طربم زنده کن در سحرستان دل کاخ و عمارت مجو، در ره غارت مپوای شه درویش‌خو بر شو به دیوان دل ساعت بزم است و می از ره بالا رسیدانچه که حالا رسید نوش به پیمان دل خلق به قربان شاه، شاه به قربان جاههم شه و هم خلق و جاه هر سه به قربان دل گفت برون از تن آ، برجه و سوی من آ  چون که گذشتی شبی از در و دژبان دل حلمی از آن راه شد تا که به درگاه شد ای بس از آن راه تا چاک و گریبان دل بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها