چه خوشند این رقیبان که ز خود مقام دارندز دُم عقاید خویش همه ننگ و نام دارند به جهان زر که تصویر همه هستی خسان استبه میان مرگ و میلاد به خسی دوام دارند دل من ولیک خوشتر که کسم به هیچ نشمردبه میان بزمه, ...ادامه مطلب
«آنان که بر زمین اصلاح طلبان نام دارند به حقیقت افسادگران اند. ایشان فرزندان دنیایند، صاحبان دنیایند، و در لباس ظاهر می زیند و در لباس ظاهر می میرند. اصلاً نیستند که بزیند، اصلاً نیامده اند که بروند. از ابتدا مرده اند و تا انتها مرده اند و با مرگ نیز از مرگی به مرگی دیگر رهسپارند تا آن دم که در تلنبار فساد و ظلمت پشت هاشان خمیده شود و دهانشان کف کند و مغزهاشان در هم ژولیده شود و نفس هاشان از بوی اشمئزاز خویش بالا آورد. آنگاه در دوزخهای خویش چشم می گشایند و در می یابند همه سو آتش است و همه سو هیزمهای تاوان پشته بر پشته است و ایشان از آتش می گریزند و چون از آتش می گریزند در آتش فروتر می شوند و آتش فسادهای ایشان آرام آرام می سوزاندشان و پرده های ظلمت را در خون و آه و رنج یکی یکی فرو می شوید و چون رنجهای نفس به آخر شد، رنجهای جان می آغازد و آنگاه در می یابند که آن زمان که خود را بر زمین اصلاح طلبان می نامیدند به حقیقت افسادگران بوده اند و درمی یابند ملک دنیا و فرزندی دنیا به تفی نمی ارزد و ابرانسانی جز خونخواری نیست و انسان لباسی بیش نیست که روح بر خود گزیده است. و آنگاه به جستجوی روح راهی می شوند، و به جستجوی خود به هر سو روان می گردند و هر سو را می پویند و هر کو را می کاوند تا شاید از خود نشانی یابند و چون همه سوها جوییده شد و همه کوها پیموده، درمی یابند باید بر سر جای خویش بنشینند و, ...ادامه مطلب