طبع سنّتشکنم دوش به غوغا برخاستآن سوی نه فلکش یکتنه از جا برخاستقالب صورت و اسماء و صفت را بشکستکار دیدار خدا بود و چه زیبا برخاست حلمی , ...ادامه مطلب
عشق غوغا می کند. آبها را بر هم می زند تا ماهیان مرده بالا آیند و بادها را می آشوبد تا خاکهای سیاه برخیزند و آنگاه روبیده شوند. عشق کلک خامان می شکند و عیار نااهلان برملا می سازد. در طوفانهای عشق هیچ غم از دیوان نیست که دیوان خود پایان خویش اند. در دیوان عشق نیز حکم این است که آتش دُردها بسوزاند و بلا زخم های کهنه مرهم کند. پس خوش باشید ای عاشقان آن هنگام که شعله ها زبانه کشند. حلمی | کتاب لامکان , ...ادامه مطلب